آزار روانی همسر


با سلام خدمت جنابعالی
بنده زنی هستم سی و هفت ساله معلم و دارای تحصیلات فوق لیسانس .مشکلی برایم پیش امده که شاید از سال اول زندگی تا کنون پا برجاست. سال قبل همسر من با ایراد شکایت از من در کلانتری مرا به این صرافت انداخت که چرا این همه سال رفتارهای ناهنجارش را تحمل کرده و به او این فرصت را دادم که دست پیش را بگیرد. هر چند که بنده هم از او شکایت کردم و در نهایت با رضایت دو طرف و تعهد ما در کلانتری پایان یافت.جناب آقای مهاجری، همسر من با هر تحریکی از جانب من یا هر کس دیگری شروع به داد و فریاد های وحشیانه و حمله به من می کند به طوری که تا ساعت ها اینکار را ادامه داده و به شدت مرا آزار روحی(اعم از فحاشی، توهین به من و خانواده، کشیدن مو، تف کردن به سر و صورت و فریاد زدن در گوش ،کوبیدن سر به زمین،و چندین حرکت تحقیر آمیز دیگر )می دهد.بنده با توجه به تجربه سال قبل حتی در صدد دفاع از خود بر نمی ایم و آزار های او را ساعت ها تحمل میکنم.این شخص حتی در صورت بروز کبودی یا خراشی در این رفتارهای او علاوه بر آسیب دیدن خودم و فرزندم ،سرانجام روزی از کوره در بروم و آتو به دستش دهم.چون دیگر تاب و توان ندارم و در این مواقع، دچار افسردگی شدید شده و تا مدت ها دوباره توانم را به دست نمی آورم.لازم به ذکر است که همسر من چند سال است از انواع قرص های آرام بخش استفاده می کند و به گفته خودش به روانشناس وروانپزشک هم مراجعه کرده است. شما را به خدا راهنمایی کنید که چه بدن من مرا زندانی کرده و اجازه خروج از خانه را نمی دهد،یا اینکه پای فرزندمان را وسط کشیده و با گریه و زاری مرا از شکایت پشیمان میکند. بنده هیچ راهی جز جیغ کشیدن و گریه کردن پیدا نمی کنم. سه روز پیش دوباره این موضوع پیش آمد و اکنون چندین جای کبودی و خراش روی بدن من پیدا شده. او در این چند روز مدام به پروپای من میپیچد و معذرت خواهی می کند و گاهی با دیدن مقاومت من در تصمیمم برای شکایت، مرا تهدید به بردن آبرو و شکایت دوباره به دلایل واهی می کند.شما را به خدا مرا راهنمایی کنید. از سویی به خاطر فرزندم و همینطور نیمه خوب همسرم،نمی خواهم شکایت کنم و از سوی دیگر بسیار می ترسم که با کنم

وضعیت: باز (پاسخ رایگان)
مهارت: مباحث متفرقه
2 پاسخ
2,873 بازدید
تاریخ ثبت: ۱۳۹۶/۰۵/۰۷ ۰۲:۱۱